آخرین بار که دیدمش در مراسم ارتحال حضرت آیت الله مشکینی بود.برای من که 30 سال افتخارآشنایی و مصاحبت آن وجود نازنین را داشتم و زهد، وارستگی و مرد م داری وبه تعبیری خودمانی خاکی بودن او مرا شیفته اش ساخته بود و در گفتارو کردار وخلق وخوی و حرکات وسکناتش چهره یک عالم راستین دین را نظاره میکردم، لحظات تلخ و دشواری است. و وای برما که از رفتن خوبان درس عبرت نمیگیریم و درهیاهوی دنیا وخود خواهیها و نامردمیها و انگها و رنگها گرفتار گشته و از یار مانده ایم.
آیت الله مروی مبارز بود؛ مبارزی انقلابی که پیش از انقلاب و پس ازانقلاب مردانه درراه ارزشهای اسلامیوانقلابی گام برداشت و ذرهای انحراف درمشی او مشاهده نشد. او از اول انقلاب تابه حال هرجا که بود منشا خدمات برجسته ومخلصانه بود.
مردی بی توقع و متواضع، وارسته و پرکارو بی ادعا، دانشمند و خطیب و آشنا با درد محرومان و درد کشیده و دردمند بود. او فخر منبر بود و در اقصا نقاط کشور منبرمیرفت و به نشر معارف اسلام واهل بیت علیهم السلام اهتمام داشت و یکی از اثرات منبر را ایجاد تحول و سازندگی در مخاطب میدانست. درمردم داری انصافا بی نظیر بود.
باسواد بود و اهل مطالعه؛ آنقدر که دکترها او را بهخاطر بیماری از مطالعه منع کردند. با این وصف مثل برخی دچار غرور نبود و بهاصطلاح در وجب غرور نمانده بود (اهل علم میگویند که درحدیث وارد شده که علم 3 وجب است وجب اول آن غرور است و وجب دومش تواضع و وجب سوم فانیشدن ودانستن اینکه این علوم علم نیست و اصل علم نوری است که خدادرقلب میافکند ومایه خشیت است ومرکب قلم اهلش ازخون شهید بالاتر). با همه نشست وبرخاست داشت.
دعوت همه را چون اسوه والایش – پیامبر(ص) – بارویی گشاده پذیرا بود و کثرت کارها وارتباطات، او را ازتوجه به افراد غافل نکرده بود. آدمها را فراموش نمیکرد و در روزگاری که فراموشی و بهجا نیاوردن افراد مد و مایه تشخص شده است دچاراین بلیه نشده بود؛ از کاسب محل و همحجرهای گرفته تا.... هنوز حلاوت جلسات ماهانه اخوان الصفا وخلان الوفای خراسانی خود را که با شمع وجودش گرم میشد و زینت بخش منزلم بود در کام دارم.
میفرمود: کارها باید با توکل به خدا، در راه خدا و خدمت به خلق خدا صورت پذیرد. این سخنی بود که در مراسم بزرگداشت شهید دکتر مفتح در سال 82هم تکرار کرد. توجه به نیازهای روزداشت.
در همایش آسیبشناسی تبلیغ دین درسال 84 این سخن را فرمود که مهمترین آسیب تبلیغ، توجه نداشتن به نیازهای روز است و افزود: اگر آن مطلبی را که جامعه نیاز دارد انتخاب نکنیم تبلیغ موثر نخواهد بود و به مبلغین توصیه کرد باید تحقیق کرد و باید روایتی را خواند که روایت منتخبی باشد و در نسل جوان ما تحول ایجاد کند و نه تهوع... و فحوای سخنش دغدغه هر روز من است که باید برای اثبات کارآمدی دین دراداره جامعه کوشش کنیم و درراس آن توجه به جوانان وزنان است که درروایات ماهم به آنها توجه خاص شده است.
وسخن آخر، کلام یکی از اهل دل است که فرموده است: «توصیه میکنم که از دین دست برندارید، از تقوا دست برندارید، از خدا دست برندارید؛ همه زندگی دنیا چند روز است و میگذرد اما چه خوب است که ببرد وبخرد و چه بد است که ببرد ونخرد.» آری همه سخن همین است وبس.
آن هنگام که لحظات آخر دنیای هرفرد و لحظات اول آخرت او فرا میرسد و پرده و حجاب جان کنار میرود و درک محضر الهی بیواسطه فراهم میشود بدا بهحال کسی که عمل بر مجاز کرد وخوشا بهحال کسی که عمل صالح عرضه داشت وعلم الیقین را به عین الیقین عوالم پس ازمرگ و حق الیقین متصل دید و مباشر روح الیقین شد.
درود خدا بر عبد پارسا و وارسته خدا آیت اللههادی مروی.